در چهل وششمین سالگرد جانباختن چه گوارا
شباهنگ راد شباهنگ راد

 

 

 

 

 

در 9 اکتبر 1967، لشکریان و جرثومههای سرمایه، سینهی "چه گوارا"، یکی از بر جستهترین کمونیستهای دنیا را بعد از شکنجههای فراوان به گلوله بستند. چند دههایست که از جانباختن این کمونیستِ ارزشمند میگذرد؛ کمونیستی که با دنیای نابرابر و با مسببین فقر میلیونها انسان جهان سر جنگ داشت. "چه" مطالعه و سفر نمود تا به عمق تفاوتهای طبقاتی، که ماحصل چشمداشت بی انتهای عدهای قلیل از آحاد جامعه، به جان و مال تودهها بود، پی ببرد. شناختُ و به کار بست و تا آخرین دقایق زندگی پُر بارش در دفاع از منافعی ستمدیدهگان باز نهماند. در حقیقت تولد، زندگی و مرگ "چه گوارا" مملو از آموختنیهاست. در آرژانتین بهدنیا آمد، در کوبا جنگید و در بولیوی جان باخت.

به بیانی مفهوم و مضمون واقعی انقلاب تودهای در درون "چه"ی جوان عجین شده بود و متعاقباً سفر به کشورهای امریکای جنوبی در دُوران دانشجوئی، افکار وی را به سمت راهاندازی انقلاب و کمک به محرومترین اقشار جوامعی تحت سلطه شکل داد. فقر هزاران تودهی محروم را بهگونهی عملی لمس نمود و به این جمعبند روشن و واقعی دست یافت که پاسخ دیکتاتورهای وابسته، راهاندازی انقلاب قهرآمیز است.

در چنین دُورانی بود که به مکزیک رفت و با کاسترو آشنا و به جنبش چریکی کوبا پیوست و در مدت زمانی کوتاه، در گوشهای از جهان سرمایهداری، پرچم انقلاب کارگران و زحمتکشان را برافراشت. "چه" چند سال بعد از پس زدن سرمایه از خاک و جان و مال تودههای ستمدیدهی کوبا، و علیرغم داشتن پستهای کلیدی - و بهمنظور انجام وظایف اترناسیونالیستیاش -، کوبا را ترک و راهی جامعهای دیگر شد. بر این عقیده بود که دیگر جنبشهای اعتراضی نیاز به حمایت کمونیستهای عملگرا دارند. بر این باور بود که تضمین رهائی درازمدتتر تودههای محروم کوبا، منوط به قطع سلطهی امپریالیستها در دیگر نقاط جهان است. به همین دلیل در آغاز به کنگُو و سپس و در اوائل سال 67 مخفیانه به بولیوی رفت تا مبارزهی چریکهای چپگرای بولیوی را علیهی دولت وابستهی آن سازمان دهد. بیتردید دشمنان طبقاتی "چه گوارا" هم، بهمنظور جلوگیری از انجام وظایف انترناسیونالیستیاش دست به کار شدند و با تمام قوا در صدد کشف مکان و فعالیتهای "چه" بر آمدند. جانیان بشریت پی بُرده بودند که "چه"، قصد راهاندازی انقلابی دیگر، از نوع, انقلاب کوبا را در سر میپروراند. تجمع و سازماندهی تازهی دستگاههای امنیتی بههمراه مزدوران محلی باعث گردیده است تا محل "چه" و دیگر یاراناش کشف گردد و بالاخره و بعد از چندین ماه مبارزهی چریکی در کوهها و جنگلهای بولیوی، وی را محاصره، و در 8 اکتبر 67 دستگیر و بعد از شکنجههای فراوان، در 9 اکتبر به رگبار به بندند.

نگاه و جمعبند تاریخ, بعد از مرگ "چه"، اینموضوع را در برابر همگان قرار میدهد که اگر چه سرمایهداران بر این باور بودند که با به کار انداختن قلب پر از کین "چه"، قادر خواهند گردید تا راه، آرمان و جانفشانیهای وی را دفن نمایند؛ امّا حمایت و پشتیبانی بیدریغ میلیونها تودهی ستمدیدهی جهان و مدافعین راه رهائی از زیر یوغ سلطهی اهریمنی، بر این واقعیت صحه گذاشت که مرگ "چه"، تولدی تازه بود. از آنزمان به بعد بود که دنیا به عظمت و به وفاداری این کمونیست پی بُرد؛ از آنزمان به بعد بود که جنبش کمونیستی پی بُرده بود که چه یار ارزشمندی را از دست داده است؛ پی بُرده بود که تضمین رهائی میلیونها انسان دربند از شر نظامهای امپریالیستی، نیازمند انسانها و کمونیستهایی همچون "چه گوارا"ست.

به باوری دیگر این روزها جنبش کمونیستی جهانی در حسرتِ پیگیری راه کمونیستهای صدیق و انسانهای فداکار و عملگرائی همچون "چهگوارا"ست. دهههاست که سرمایه بر شتاب تعرض خود افزوده است و جهان انسانی، شاهد سیاست و عکسالعمل بهجا و درخور شایستهی کمونیستها نیست. سیاست و عملی که در تخالف با سیاست و عمل "چه"، میباشد. در حقیقت سیاست و عمل تعریف شدهی "چهگوار"، سیاست و عمل سکون و بیگانهگی مبارزاتی و ایستائی نیود و علیرغم مشکلات متناوب، بهدنبال راهجوئیهای عملی بهمنظور سازمان دادن جنبشهای اعتراضی – کمونیستی بود. بر مبنای چنین واقعیاتی بود که سرمایهداران در صدد دستگیری "چه" بر آمدند و به خیال خود بر این ایدهی واهی بودند که با حذف فیزیکی وی میتوانند افکار و عملکرد کمونیستیاش را از ذهن دنیای انسانی پاک نمایند. بر این اندیشهی واهی بودند که مرگ "چه"، مترادف با مرگِ آرمان رهائی بردهگی و بندهگی از زیر سلطهی سرمایه است؛ امّا و در مقابل توجهی نسلهای بعدی جهان، به اندیشهی "چه گوارا"، نه تنها خلاف ارزیابیهای سخیف سرمایهداران جهانی را بهنمایش گذاشت، بلکه نشان داده است که راه و آرمان "چه"، به مشغلهی فکری و همچنین به سر تیتر افکار نیروهای جوان تبدیل گردیده است. مگر بی دلیل و بی اعتبار بوده و میباشد که میلیونها انسان سرتاسر جهان دارند از وی به نیکی یاد میکنند و "چه" را به عنوان عنصر صادق، و به عنوان یار و یاور جنبشهای کارگری – تودهای به حساب میآورند؟ "چه"ای که به حق و به جرأت دین خود را در قبال جنبشهای انترناسیونالیستی ادا نمود و بر این اندیشهی کمونیستی پای فشرد که وظیفهی مدافعین تودههای محروم، راهاندازی و پیگیری انقلابات کارگری – تودهای در تمامی و در گستردهی جهان سرمایهداریست.

در یک کلام و به اعتباری باید اذعان نمود که حقانیت اندیشهی "چهگوارا" جهانی شده است. "چه" متعلق به همهی آزادیخواهان جهان و متعلق به یگانه طبقهی تا به آخر انقلابیست و جهان انسانی دارد به اعمال و رفتار کمونیستهایی همچون "چه" میبالد و به تبعی آن مرور و بارخوانی فعالیتهای "چهگوارا" برای هر انسانِ مدافعی رهائی از زیر ستم ظالمان هم انرژیزاست. "چه" همواره و همواره با مردم و در ذهنهاست و فراموش ناشدنیست؛ "چه"ای که نام و عکس وی زینت دهندهی اعتراضات کارگری – تودهای سرتاسر جهان است و هزاران انسان مخالف مناسبات گندیده دارند در گوشه و کنار جهان سرمایهداری فریاد بر میآورند که "چه" نه تنها نمُرده است بلکه مرگ وی، تولدی تازه بود.

 

8 اکتبر 2013

16 مهر 1392






October 12th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي